خدا لعنت کند مردی را که در دعوای با اعضای خانواده اش…
یکی از موضوعاتی که در دعوای اعضای یک خانواده از سالیان دور تا به امروز دیده و شنیده شده است این موضوع می باشد که غالبا مرد بر حسب اینکه زور بیشتری داشته است، دست به کتک زدن فرزند یا زن زده و در پاسخ اینکه چرا دست به چنین عملی زدی گفته اند: زن خودم است یا بچه خودم است.اختیارش را دارم. اسلام و خدا به من اجازه داده.
باید در اینجا گفت: خدا اصلاح کند و اگر نشد لعنت کند کسی را که به خداوند دروغ می بندد که او(خدا و اسلام) اجازه داده این کار را.
اما در اینجا می خواهیم تنها به مورد اول اشاره کنیم و آن نیز تنبیه زن می باشد که این موضوع چگونه است؟
در اسلام آنچه مطرح شده این است که هیچ شخص و شیء به نحو ذاتی برای افراد نمی باشد و هرچه هست ذاتا برای خداوند است چنانکه در قرآن می فرماید «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ – ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم»[۱]
هر آنچه نیز برای افراد به نوعی در اختیارشان قرار گرفته است، در قبال آن مسئولیت دارند چه اشیاء بی جان باشد و چه جاندار و لذاست که باید حقوق آنها به طور کامل رعایت شود.
« هرگاه بر چهارپايان لاغر سوار شديد، آنها را در منزل هايشان (توقف گاه ها) فرود آوريد. اگر زمين خشك و بى گياه بود، با شتاب از آن بگذريد، و اگر سرزمين سرسبز و پرعلف بود، آنها در آنجا استراحت دهيد»[۲]
« خداى تعالى كسى را كه حيوان ها را به جان هم مى اندازد تا با هم بجنگند، لعن كرده است»[۳]
« به صورت حيوان ها نزنيد؛ چون هر موجودى، تسبيح گوى خداست. صورت آنها را داغ ننماييد؛ زيرا چه بسيارند مركوب هايى كه از راكبشان بهترند و بيش تر مطيع خدايند، و زيادتر از كسى كه بر آنها سوار است، خدا را ياد مى كنند»[۴]
« آفريده هاى خدا را شكنجه نكنيد»[۵]
« لعنت و نفرين و عذاب خدا بر كسى كه حيوان را مُثله مى كند»[۶]
« حيوان، شش حق بر صاحبش دارد: «وقتى كه پياده شد، براى او علف بگذارد؛ هر وقت از آبى عبور كرد، درنگ كند و آب را به او نشان دهد؛ به صورتش نزند؛ زيرا كه تسبيح پروردگار مى گويد؛ پشت او را چون مجلس و مبلمان و جايگاه براى سخنرانى نكند؛ مگر در راه خدا؛ بيش از توان، بارش نكند؛ بيش از قدرت و طاقت از او سوارى نگيرد و نخواهد»[۷]
« به طور ناموزون و نامناسب در حالى كه پاهايتان را روى هم انداخته ايد، بر حيوان ها سوار نشويد، و پشت آنها را محفل و مجلس گفتمان خود نسازيد؛ يعنى در حالى كه ايستاده اند، همچنان بر پشت آنها سوار نشويد؛ و مشغول سخن گفتن؛ بلكه پايين بياييد و با هم صحبت كنيد! »[۸]
« در حق اين حيوانات زبان بسته، از عذاب خدا بترسيد؛ به طور شايسته اى بر آنها سوار شويد»[۹]
« كسى كه در گردنه (سربالايى) از مركب خود پياده شود و پشت سر آن راه برود، همچون كسى است كه بنده اى را در راه خدا آزاد كرده باشد»[۱۰]
« هر كسى از شما مسافرت كرد و مركوبش يك حيوان بود، بعد از آنكه از حيوان پياده شد، نخستين كارى كه مى كند، آب و علف دادن به آن حيوان باشد»[۱۱]
و بسیار روایت دیگری که در رعایت حقوق حیوانات از پیامبر اسلام نقل شده است.[۱۲]
« پيامبر گرامى وقت خرما مى خوردند هسته آنرا به گوسفند مى دادند»[۱۳]
و می فرمایند« چهار چيز هدر مى رود: خوردن بعد از سيرى، روشن كردن چراغ در مهتاب (و جائيكه روشن است) و… »[۱۴]
« در وضو نيز اسراف هست ؛ در هر چيزى اسراف وجود دارد »[۱۵]
پس مشاهده می شود حتی در مورد اشیاء نمی تواند بگوید مال خودم هست و هرکار بخواهم با آن می کنم چه رسد به سایر انسان ها مثل زن و بچه و دیگران بلکه آن مقدار ملکیتی که برای افراد تعریف گردیده به نحو مشروط است که حقوق آن شی یا فرد مقابلشان را رعایت کنند و باید دید حق هر شی و شخصی که با آن در ارتباط هستیم چه می باشد.
اما ببینیم آیه شریفه که سخن از تنبیه آورده چه مرادی دارد؟
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا[۱۶]– وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا [۱۷] الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۸]
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ میکنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید![۱۹] و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک میکند؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه است .[۲۰] [ اما در صورتی که دیگر نخواهند با یکدیگر ادامه دهند می توانند طلاق بگیرند] طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها دادهاید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.[۲۱]
اما خود قرآن در مورد نحوه زدن آیه ای را آورده که مطلق زدن(که هر طوری بخواهد) را حتی به ایوب که پیامبر وی بود اجازه نداده بلکه به ایوب به خاطر سوگندی که خورده بود می گوید: « وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا[۲۲] فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ»[۲۳]
(و به ایوب گفتیم:) بستهای از ساقههای گندم را برگیر و با آن (همسرت را) بزن.
حال ببینید یک تعداد ساقه گندم چه شدتی می تواند داشته باشد !؟
و نیز فتوای علما بر این قرار گرفته که زدنی که در آیه آمده است نباید هیچ گونه جرح، کبودی و هیچ موضوعی را در پی داشته باشد که کوچکترین دیه ای را به همراه داشته باشد.(توجه کنید که حتی یک خراشیدگی کوچک یا تغییر رنگی که در پوست ایجاد شود دیه داشته و می بایست پرداخت شود- دیه خراش پوست صورت بدون آنکه خونی جاری شود : یک صدم دیه کامل است . دیه کامل سال ۹۸ ، ۲۷۰ میلیون تومان است که یک صدم آن معادل ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است )
و نیز با روایاتی از پیامبر اسلام مواجه می شویم که می فرماید:
« من در شگفتم از کسى که زن خود را مى زند؛ در حالى که خودش براى کتک خوردن، سزاوارتر است! زنانتان را نزنید که قصاص دارد » [۲۵]
« نماز را بر پاى دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید؛ خدا را خدا را درباره زنان که در دست شمایند. با زنانتان نیکو زندگى کنید و حریم آنان را نگاه دارید» [۲۶]
« بهترین مردان، مردانی هستند که با زنان و فرزندانشان به خوبی رفتار کنند[۲۷]
و برخی دیگر از روایاتی که از ایشان در این موضوع روایات شده است.
……..
از آنچه آمد دانسته می شود:
شهید ثانی در کتاب مسالک می نویسد: ضرب، تأدیب و تعزیر است همان گونه که کودکان را برای گناه می زنند و باید به گونه ای باشد که خون نیاید و زخم نشود و بعد آورده اند که در اخبار است که با چوب مسواک آنها را بزنید شاید حکمتش شوخی دوستدارانه باشد.[۳۰]
در مورد کتک زدن کودکان نیز تقریبا همین موارد وجود دارد که می بایست در جای دیگری به آن پرداخت اما در حد مطرح شدن یک استفتاء از آیت الله سیستانی کفایت می کنیم که می فرمایند:
پرسش: تا چه حد می توان به فرزندان در مورد نماز و حجاب اجبار کرد و یا کتک زد؟
پاسخ: نسبت به بالغین باید امر به معروف و نهی از منکر کند و بدون اجازه حاکم شرع بنابر احتیاط واجب زدن و مانند آن جایز نیست[۳۱]
به امید روزی که خوی
درندگی از دنیا رخت ببندد.
[۱] بقره/۱۵۶
[۲] من لا يحضره الفقية، ج ۲، ص ۱۸۹، تعليقه و تصحيح سيدحسين موسوى خراسانى، تهران، دارالكتب الاسلاميه.۱۴۱۰ق.
[۳] حياة الحيوان الكبرى،ج ۲، ص ۲۷۱، بيروت، دارالفكر.(بی تا).
[۴] بحارالانوار،ج ۶۴، ص ۲۱۰و۲۱۷، ط. الثالثة، بيروت، مؤسسة الوفا،۱۴۰۳ق.
[۵] كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال،ج ۹، ص ۸۶، بيروت، مؤسسة الرسالة۱۴۰۹ق.
[۶] فتح البارى بشرح صحيح البخارى،ج ۹، ص ۵۵۴، ط. الثانية، بيروت، دارالمعرفة،(بی تا)
[۷] من لا يحضره الفقية،ج ۲، ص ۱۸۷
[۸] مراه العقول، ج ۲۲، ص ،۴۵۶ تهران، دارالكتب الاسلامية،۱۴۰۹ق.
[۹] كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال ،ج ۹، ص ۶۲و۶۷
[۱۰] همان، ج ۹، ص ۶۹
[۱۱] من لا يحضره الفقية ،ج ۲، ص ۱۸۹
[۱۲] برگرفته از روایاتی که در مقاله «حقوق حیوانات در سیره و سخن رسول رحمت» على احمدى خواه (كوه نانى( نقل شده است.
[۱۳] مجموعة الاخبار، باب ۱۷۱، حديث ۵٫
[۱۴] من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۵۲ و ۳۷۳ باب النوادر
[۱۶] نساء/۳۴
[۱۷] نساء/۳۵
[۱۸] بقره/۲۲۹
[۱۹] نساء/۳۴
[۲۰] نساء/۳۵
[۲۱] بقره/۲۲۹
[۲۲] ضِغْثاً: دستهای از ساقههای گندم و جو و امثال اینها می باشد
[۲۳] ص/۴۴
[۲۵] بحارالانوار، ج ۱۰۰ باب احوال الرجال والنساء، ص ۲۴۹، حدیث ۲۳۸
[۲۶] تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص ۳۳۴
[۲۷] مستدرک الوسائل: ج۱۴، ص۲۵۵، ح۱۶۶۳۶
آیت الله خمینی نیز می نویسد: با وارد کردن ضربه هایی که موجب تغییر رنگ پوست بدن نشود زوجه را به انجام وظایفش وادار سازد و لازم است این کار به قصد اصلاح باشد نه انتقام(تحریر الوسیله،ج۲،ص۳۰۵٫ بیروت: سفارة الجمهوریة الاسلامیه ایرانیة)
[۲۹] در تفسیر مجمع البیان طبرسی آمده است:در تفسیر کلبی از ابن عباس نقل کرده است که زن را به کتاب خدا موعظه کنید و به او بگویید که از خدا بترسد و از شما اطاعت کند اگر قبول نکرد با او درشتی کنید وگرنه طوری او را بزنید که بدنش زخم نشود و استخوانش شکسته نشود از امام باقر نقل شده که منظور زدن با مسواک است.
در تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن آمده است: نه ضرب مؤلم مثل زنجیر یا چوب یا ضرب شدید بلکه ضرب ملائم همین اندازه که تخویف و تخفیف و توهین گردد.
[۳۰] مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام،ج۸،ص۳۵۶و ۳۵۷ ، شهید ثانی،قم، موسسه المعارف الاسلامیه، قم،۱۴۱۶٫این نکته ماخوذ از مقاله «تاملی چند در آیه ۳۴ سوره نساء»،سیده شهناز حسینی،مجله متین، شماره۲۳و۲۴
[۳۱] استفتائات آیت الله سیستانی، www.sistani.org