دین و اجتماع

مرجعیت پولی

10 مارس 2019

با نگاهی به تاریخ جوامع بشری، همواره با دو گروه عمده مواجه می شویم.اولین گروه را فقرا و ضُعفا به وجود آورده و دسته ی دوم شامل ثروتمندان و قدرتمندان می شود.

   تا به این جا این موضوع برای همگان، مشخص و واضح می باشد تا جایی که حتی تمامی گروه های جامعه نیز با این قضیه کنار آمده اند اما بحث را در جایی پیچیده خواهیم یافت که عده ای از افراد در دسته ی دوم در امور دینی وارد شده تا جائی که به وسیله ی ثروت و قدرت به اسم عالم دینی شناخته می شوند و یا گاهی به وسیله ی پولهایی که از طرق مختلف جمع آوری شده به مرجعیت نیز دست پیدا نموده و مردم از همه جا بی خبر با هواداری از این مرجعیت پولی به قدرت یافتن این شخص کمک می نمایند غافل از اینکه از ابتدا، حضور این شخص در این جایگاه به صلاح جامعه ی دینی نبوده اما بالاخره آرام آرام خود را در جرگه ی عالمان دینی وارد نموده و به سوء استفاده از مقام خود روی می آورد و از آن طرف مردم نیز گاهی شعارهای وی را با این جایگاهی که کسب نموده در تعارض می بینند که سبب هدم و نابودی دین و دین داری مردم خواهد شد.

   راهی که برای تشخیص  مرجعیت پولی و کاذب از مرجعیت علمی و حقیقی می توان مطرح نمود تنها در این موضوع خلاصه می شود که اگر از یک عالم دینی، ثروت را حذف یا کم نماییم همواره در جامعه ی اسلامی، حرف و عملی برای به ثمر درآوردن خواهد داشت تا خود را در جایگاه عالم دینی موثّر، معرفی نماید نه به زور ثروت، قدرت، مهمانی و تبلیغات بی حد و حصر چراکه با وجود ثروت و قدرت فراوان، هرکسی می تواند به این جایگاه نائل شود ولکن علمیّت حقیقی، تنها با تلاش مثبت و فراوان به وجود خواهد آمد که برای اکثر افراد، امری سخت و دشوار خواهد بود.

   نکته پایانی این است که مراد از این بحث تنها اشخاصی را که به عنوان عالم دینی مطرح شده اند در بر نخواهد گرفت بلکه شامل هر شخص و گروهی خواهد بود که به نوعی با اعتقادات مردم به نحو گسترده و سازمان یافته در ارتباط می باشد و در صدد کسب منصب هدایت فکری مردم خواهند بود مانند آنچه که امروزه در میان فرق و مکاتب انحرافی با نام عرفان و امثال آن به جذب مردم روی آورده و خواهند آورد چراکه سود فراوانی از این تجارت به جیب برخی وارد می شود.

   نمونه ی عینی بحث ثروت در فرق انحرافی را در اوشو (راجنیش چاندرا موهان جاین) رهبر جنبش راجنیش می توان مشاهده نمود که تصاویر ذیل خود گویای واقعیت موجود است:

سینا صابری