همه چیز دانی به معنای اطلاع از تمامی امور و علومی است که برای برخی از اشخاص در حوزه های مختلفشان به ثمر می نشیند اطلاق می شود.
به این معنا که برخی از افراد یا توهم همه چیز دانی داشته که آنها را در حوزه های اختلال روانی می بایست بررسی نمود و برخی از افراد توهم نداشته بلکه تصور می کنند با مطالعات و تحقیقاتی که در حد خود داشته اند به دایره ی بسیار وسیعی از مباحث دست یافته اند که اگرچه از جزئیات مباحث علوم نیز اطلاعی ندارند(و خود آنها نیز بر این موضوع واقف اند) اما کلیاتی را از مطالعات خود به دست آورده اند که بر اساس آن می توانند در جزئیات سایر علوم نظردهی داشته و یا حداقل به درستی و یا نادرستی آن حکم نمایند.
مع الاسف برخورد با این گونه از افراد دارای پیچیدگی فراوانی است که آنها را در زمره ی اشخاصی قرار می دهد که حتی راه بحث و مناظره را نیز خواهد بست چراکه اینان دارای قواعد بنیادینی هستند که همواره به خود می گویند من همه چیز را می دانم، من اینچنیم، من این چنانم، من به فلان مرحله رسیده ام.
این من من نمودن ها نیز یا به طریق عقل به دست می آید و یا نقل.
اما این نوع از عقل در مقابل چیزی به وجود آمده که آن را سخن دین معرفی نموده اند(البته از سوی برخی).
مثلا شخصی به اسم سخن دین مطلبی را عنوان نموده که یا کاملا خرافی است(که شاید از احادیث جعلی اخذ شده باشد یا…) و یا در تعارض کامل با تجربه های یقینی بشری می باشد. بنابراین برخی از اشخاص در جهت مقابله ی با این سخن نادرستی که به اسم دین، تبلیغ شده است قاعده ای را برای خود ساخته اند(رسیدن از جزئی به جزئی) که سخن از دین گفتن، کار بی سوادان است و ما که تجربه گرای محض هستیم نمی توانیم این سخنان را قبول نماییم غافل از اینکه این عقل، خود بر نقل معتبر که به طرق گوناگون، اثبات و یقینی شده است صحه می گذارد.
اما نوع دوم از من من نمودن ها را اختصاص به کسانی دادیم که از طریق نقل، به این مهم، دست یافته اند.
اما این نوع از نقل، آن چیزی است که در برخی منابع دینی وارد شده است به این صورت که این مُبلّغ نقل، بر این عقیده است که می تواند هرگونه نقلی را که به اسم دین، موجود است را استنباط و بیان نماید غافل از اینکه در نصوص قرآنی، برخی از این منابع دینی، طرد قطعی شده اند و نمی توان به آنها حتی اشاره شود چراکه سبب وهن دین نیز می شوند.
به هر ترتیب آنچه که مهم است، علم به ندانستن است که بر اساس آن، همت کنیم بر تحقیق و سعی در دانستن تا در زمره ی هیچ یکی از این دو گروه مذکور وارد نشویم.
تذکر: برخی از هم نوعان این دسته ها تصور می کنند و با خود می اندیشند که ما این چنین نیستیم اما اگر در خلوت خود، واقعا کلاه خویش را قاضی نمایند خواهند یافت که به چه میزان در زندگی خود از این گروه ها بوده اند.