عرفان و ماورا الطبیعه

مقتولین از منتسبین به عرفان

15 مارس 2019

سال های سال است که تصور عموم مردم بر این استوار شده که افرادی که منتسب به عرفان هستند (چه از نوع صحیح و الهی و یا نادرست و بعضا شیطانی) می بایست بتوانند خود را در هر شرایطی از مشکلات رهایی دهند و این طرز تفکر نیز از آنجا سرچشمه گرفته است که افراد مدعی ارتباط با ماوراء می بایست قدرت هایی داشته باشند که سایرین نداشته و از همین رو در مواجه ی با مشکلات، دچار سختی نشوند.

این طرز تفکر از جهتی صحیح و از جهتی نادرست است.

   اما جهت صحیح آن این است که برخی مدعیان دروغین عرفان بیان می دارند که آنقدر تقرب الهی داشته اند به گونه ای که با خداوند یکی شده اند و مردم هنگامی که این سخنان را از ایشان می شنوند خواهند گفت پس تو که مدعی هستی با خداوند یکی شده ای پس هیچ مشکلی نباید برایت پیش آید و هنگامی که آن مدعی دروغین را در مواجهه ی با مصائب، بی دفاع مشاهده می کنند، خواهند گفت تو کذابی اما همواره این ذهنیت با مردم خواهد ماند که عده ای هستند که واقعا مدعی قدرت و علمی همانند خداوند هستند.

   اما جهت نادرست تفکر مذکور این است که مردم نمی دانند واقعا وحدت واقعی با خدواند به وجود نخواهد آمد و مدعیان عرفان و بعضا علوم غریبه را نوعی خدای زمینی می پندارند(البته ممکن است خودشان به این موضوع توجه نداشته باشند) اما باید دانست که از هر علمی به میزان آن علم می بایست توقع عملیاتی شدن داشت.

   برای درک ساده تر این موضوع می توان به علم ساخت دارو و تفاوتش با مهندس عمران اشاره نمود که درست است که هر دوی آنها از مقولات علمی به شمار می روند اما کلماتی که بعد از علم آمده یعنی دارو و عمران، آنها را محدود می نماید.پس می توان پزشک دارو ساز را از جهتی عالم شمرد و از جهتی جاهل.از آن جهت که علم به ساخت دارو داشته را عالم ساخت دارو می نامیم و از آن جهت که عالم به ساخت منزل و عمران نمی باشد جاهل بنامیم.

   درست در مورد منتسبین به عرفان و ماوراءالطبیعه نیز چنین است که اگر دروغین نباشند و راستگو باشند از جهت برخی توانایی های غیر معمول، عالم می باشند و از آن جهت که همانند خداوند متعال نبوده و نخواهند بود، جاهل شمرده می شوند ولو اینکه خودشان توهم بر یگانگی با خداوند را داشته باشند و در توهمشان همین بس که دستگیر می شدند و مانند بقیه مردم کشته می شدند و هیچ امداد غیبی از ناحیه خداوند بر آنها انجام نمی یافت.

   در ادامه به اشخاصی اشاره خواهد شد که مدعی عرفان، صوفی گری و ارتباط با ماوراء بوده اند اما حتی نتوانسته اند از دست شخصی که می خواهد به وی صدمه بزند رهایی بخشد.

   باز این نکته به ذهن افراد خطور نکند که ایشان خودشان نخواسته اند از دست تقدیر فرار کنند و راضی به رضای حق بوده اند؛ خیر این چنین نیست صراحتا در داستان هنگام کشتن برخی از آنها نگاشته اند که در صدد فرار برآمده اند اما نتوانسته و کشته شده اند.    

  1. یحیی سهرودی(۵۴۹-۵۸۷ه ق): بسیاری از مورخان سهروردی را آشنا به علوم غریبه از قبیل سحر و جادو و … معرفی نموده اند. اتهام وی معاندت با شرایع آسمانی اعلام گردید در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکنده و کشته شد.
  2. عین القضات همدانی(۴۹۲-۵۲۵ ه ق): در شب هفتم جمادی الاخرای سال ۵۲۵ ه ق وی را بردار کشیدند.
  3. حلاج(۲۴۴-۳۰۹ ه ق)
  4. فرید الدین عطار نیشابوری(۵۴۰-۶۱۸ ه ق): طبق روایات در نزدیکی دروازه شهر به دست مغول کشته شد.
  5. نجم الدین کبرى‏: (احتمالا حدود۵۴۰- ۶۱۸ ه ق) ابو عبدالله احمدبن عمر بن محمد خیوَقی خوارزمی کنیه ابوالجناب و ملقب به نجم‌الدین و طامةالکبری و مشهور به شیخ ولی‌تراش ؛ همچون عطار به دست مغولان کشته شد.
  6. میرزا محمد اخباری: (۱۱۷۸-۱۲۳۲ ه ق) در ماجرای نزاع میان میرزا محمد اخباری با اصولیان سه تن از علمای شیعه یعنی شيخ موسی کاشف الغطاء(۱۱۸۰-۱۲۴۳ق) ، سيد عبدالله شبر(۱۱۸۸-۱۲۴۲ ه ق) و شيخ اسدالله کاظميني (الکاظمي) به تلاش برای قتل میرزا محمد همت گماشته و در نهایت در حدود ۱۲۳۲ ق موفق به کشتن وی می شوند.در پی صدور حکم قتل وی، گروهی به خانه او هجوم آورده و پس از قتل میرزا محمد و  فرزندش احمد و يکی از شاگردانش پيکر ميرزا محمد را با بستن ريسمان به پايش در کوچه و بازار گرداندند.
  7. سید علی عمادالدین نسیمی (ز شاعران صوفیِ ترکی به‌شمار رفته. در رابطه با مرگ وی چنین آمده… نسیمی را دیگر بار در قلعه حبس کردند؛ و آن گاه فرمان سلطان مؤید صادر شد که: پوستش کنده شود، جنازه‌اش هفت روز در شهر حلب گردانده شود، سپس شقه گردد و شقه‌هایش به علی بن ذی الآذر، برادرش ناصر الدین و عثمان قارایولوق فرستاده شود. این شاعر لطیف سخن را چنین کشتند)
  8. شقیق بلخی
  9. نسیمی شیرازی
  10. خلیفه مازندرانی
  11. حسن جوری
  12. امری شیرازی
  13. مختوم نیشابوری
  14. عبدالصمد همدانی
  15. بسیاری از فرقه حروفیه در زمان شاه عباس
  16. ابن عطا
  17. سرمد کاشانی
  18. مشتاق علی کرمانی
  19. معصوم علی شاه دکنی
  20. مظفرعلی کرمانی
  21. سید خلیل عالی نژاد
سینا صابری