دین و اجتماع

تأملی در ارتباط برخی از عُلما با امام غایب

15 ژانویه 2020

چنانکه بسیار شنیده و خوانده شده است، برخی از داستان ها مبتنی بر روئیت امام غایب به توسط علمای دین واقع شده و حتی برخی از این داستان ها حاکی از ارتباط میان عالم و امام غایب می باشد که از روئیتی که در موردی خاص به وجود آمده باشد، فراتر رفته و به نوعی ارتباط مداوم مبدل شده است.

اما موضوعی در اینجا مطرح می باشد که در میان این عالمان، برخی از فقهای صاحب فتوا را می توان مشاهده کرد که دارای کتب فقهی و فتوایی می باشند که با مشاهده صفحاتی از آن رسالات یا فتاوا با واژگان احتیاط واجب و امثال واژگانی که دال بر به قطعیت نرسیدن آن فقیه در موضوعات مختلف می باشد برخورد خواهیم کرد.

این واژگان «غیر قطع آور» با آنچه در پاراگراف قبل مطرح گردید، سازگاری ندارد چراکه قابل قبول نمی باشد که از سویی قائل به ارتباط آن فقیه با امام باشیم و این ارتباط به گونه ای است که بارها می توانسته از امام، کسب تکلیف و حکم شرعی نماید و از سویی این عمل پرسش از امام که از جهت جهل به موضوع حقیقی و تبدیل آن به علم می باشد را به اجرا در نیاورده باشد و با وجود فرصت کسب علم، همچنان بر جهل برخواسته از اجمال منابع، باقی بماند؛ چراکه علم صحیح به اعمال و احکام شرعی، امری است که در صورت امکان کسب و آگاهی نسبت به آن، وجوب تحقق آن را در پی خواهد داشت و در صورت امکان، تفحص از منابع شرعی که یکی از آنها سوال از امام می باشد بر این عالم واجب گردیده است و حال مشاهده می شود که عدم علم و قطعیت در فتاوای برخی از آن فقها موجود است.

ممکن است برخی چند پاسخ در اینجا مطرح کنند:

  • کتب فتوایی قبل از روئیت و ارتباط با امام نوشته شده باشند.

اشکال: در این صورت آن فقیه می بایست مبادرت به جمع آوری آن کتب فتوایی و فقهی و اعلان تغییر فتوا می داده باشد که چنین امری در کتب مرتبط با زندگی ایسشان، مشاهده نمی شود.

  • فقها، مامور به کسب علم از منابع باقی مانده شده اند.

این ادعایی بدون دلیل است زیرا منابعی که سبب آگاهی یافتن به حکم شرعی می باشند یا شفاهی می باشند (همچون وحی بر پیامبر، کسب تکلیف از پیامبر و یا عالم به احکام در زمان حیات ایشان) و یا مکتوب می باشند چنانکه از قرون گذشته تا به امروز در کتب روایی و فقهی باقی مانده است. و اختصاص کسب علم به آنچه باقی مانده است بدون سند و مدرک می باشد و نیز با اعتقاد شیعه بر وجود و حضور امام غایب، منافات دارد چراکه فرض این است که آن عالم، توان پرسش و تبدیل جهل به علم را به توسط امام داشته است.

  • به دلیل اینکه آن عالم در صدد مخفی نگاه داشتن ارتباطش با امام بوده است از این عمل خودداری نموده باشد.

این دلیل نیز بسیار ابتدایی و خنده دار می باشد چراکه می بایست قائل شویم خود آن عالم، از حکم شرعی مطلع شده و با وجود وظیفه بر فتوا دادن که هدایت مقلدین را می بایست در پی داشته باشد، بر خلاف علم خودش که نسبت به آن قطع داشته است، مقلدین را گمراه نموده و با عبارات غیر قطع آور و غیر یقینی، آنها را راهنمایی نموده است.

به سبب اینکه ممکن است برخی هوادارن این داستان ها از ذکر نام مراد و استاد خود در این یادداشتی که آورده ایم، آزرده خاطر شوند، از ذکر اسامی این عالمان خودداری می نمایم و شما را ارجاع می دهم به کتبی که در آنها از ارتباط مذکور یاد شده است تا در آنجا با این مورد، بیشتر آشنا شوید.

سینا صابری