چنانکه در سرتاسر تاریخ ملل و مذاهب و مکاتب مشاهده می کنیم، هرگاه گرفتاری و سختی برای مردمان چه در بعد فردی و چه اجتماعی رخ داده است غالبا، نخستین و مهمترین موضوعی که علت آن حادثه تلخ، مطرح شده، تنبیهی می باشد که از سوی خداوند به آنها وارد شده است. به عبارت دیگر هرگاه حادثه ای یا عملی که تصور شود مخالف با دستورات دینی انجام یافته است پس به سرعت به دنبال عذاب آن خواهیم بود خصوصا اینکه اگر حادثه ای به فاصله ی زمانی کوتاه برای افراد و گروه ها پیش آید آن را سزای عمل خود تعبیر می کنند و همچنین قیاس کنید با اندیشه ها و اندوخته های خودتان که در طول زندگی، به دفعات برایتان این اندیشه به وجود آمده و از دیگران نیز شنیده اید.
اما آیا حقیقت و واقعیت نیز چنین است؟ پاسخ هم می تواند مثبت باشد هم منفی. اما مثبت به این جهت که شاید واقعا عذابی محقق شده ولی باید توجه داشت که برای آن نیاز به علت داریم. اما منفی از این جهت است که:
- تشخیص اینکه حقیقتا فلان عمل گناه بوده یا خیر به توسط بسیاری از مردمان، محقق نخواهد شد چراکه تشخیص گناه، امری علمی می باشد که می بایست از سوی آشنای به آن علم، تایید شود زیرا در بسیاری از مواقع، انسان ها عملی را انجام داده اند با تصور اینکه فعل و عمل آنها در شریعت حرام است اما حقیقتا پس از مراجعه به منابع، خواهند یافت که تا امروز اشتباه کرده اند و بالعکس امری را حلال می دانسته که پس از مدتی خواهند دانست که حرام بوده.
- مشاهده می شود مثلا در دنیای اسلام در مباحث بی شماری، در اینکه فلان عمل و فعل حرام می باشد یا خیر، اختلاف نظر و حکم وجود دارد. و اینکه بسیاری از این اختلاف حکم ها از سوی مجتهدین(شیعی یا سنی)، صادر شده است که حکم نمودن و تصور کردن قطعی، مبنی بر اینکه فلان عمل، بدون شک حرام باشد و مستوجب عذاب باشد، امری بسیار بسیار دشوار است و لذا اگر احیانا بر طبق نظر برخی از فقهای اسلام حلال یا جایز باشد، آیا خداوند برای آن فعل و عمل، عذاب دنیوی سریع الوقوع در نظر گرفته است؟ پاسخ قطعی به اینکه بگوییم بله، بسیار بسیار دشوار است.
- همانطور که در زندگی روزانه و تاریخ مشاهده می کنیم، بسیاری از افراد، همان عمل را انجام می دهند و اتفاقی برای ایشان نمی افتد پس حکم نمودن اینکه قطعا فلان عمل ما از سوی خداوند دارای سرزنش بوده پس می بایست مستوجب عذاب دنیوی شد، امری بسیار بسیار دشوار است.
- دلیل قطعی از سوی خداوند بر ایشان نازل نشده که این عمل، مستوجب عذاب دنیوی می باشد. البته ممکن است برخی بگویند که مثلا در روایت داریم که اگر این عمل را انجام دهید، مستحق عذاب و حادثه خواهید بود اما در پاسخ باید گفت که مشاهده می شود در سرتاسر تاریخ، فلان عمل انجام شده و همواره عذاب دنیوی در پی نداشته پس حکم کلی نمی توان داد و نیز شناخت روایت صحیح از سقیم و اینکه واقعا بار حقیقی و عملی و ذاتی در پی خواهد داشت یا خیر نیز عملی دشوار است که مباحث تخصصی علمی و شرعی می بایست در پیرامون آن بررسی شود. ضمن اینکه برای حوادث مختلف، در آیات و روایات اسلامی، اجر و پاداش فراوان در نظر گرفته شده مثلا غريق يا كسي كه خانه بر سرش خراب شده، حسب روايات اجر شهيد را دارد و بسیار از مباحث دیگر که نمی توان حکم قطعی بر عذاب بودن یک حادثه را برشمرد.
- بر طبق آیات قرآن کریم، وعده پاداش و عذاب انسان ها در آخرت داده شده است، اگرچه برخی اوقات نیز ممکن است در دنیا هم اثری از اعمال دیده شود اما اینکه بیاییم و الزامی برای خداوند به وجود آوریم که بازخواست اعمال می بایست در دنیا به نتیجه رسد، تصوری است که با بسیاری از آیات قرآن هیچ سازشی ندارد.
در ذیل به برخی از وقایعی که در میان جوامع انسانی، تعبیر و تفسیر بر عذاب الهی شده است اشاره می شود:
- «عقیده هندیان بر آن است که علت دست یافتن محمود غزنوی بر سایر بتان هندی، خشم بت سومنات بر آنها بود. اما محمود می دانست که بتخانه سومنات، گنجینه جواهر و نفایس است، خود را به کاتیاوار رساند و ابتدا بر شهر انهلواره مرکز ولایت گجرات قدیم دست یافت و سپس به محاصره معبد سومنات پرداخت و پس از سه روز بر آن تسلط یافت و ۲۰میلیون دینار از خزاین آن را به غارت برد».[۱]
- · «هجوم گسترده بربرها و غارت شهر رم به دست «آلاریک» و موج نا امنی و نابسمانی شدیدی که در پی آن به وجود آمده بود، بسیاری از اذهان را با این مسئله مواجه کرده بود که میان ضعف و زوال امپراتوری روم و مسیحیت به عنوان دین صلح و اخلاق رابطه ای مستقیم وجود دارد.
چرا باید خداوند، مرکزیت دین مورد تایید خویش را به حال خود رها کند تا چنین دچار مصیبت شود؟
عده ای ضعف سیاسی و نظامی روم را به مسیحیت منتسب می کردند که بدین گونه دین مسیح، مقصر اصلی این سقوط شمرده می شد. اما آگوستین که از متکلمین مسیحی بود پاسخ می دهد که سقوط رم نه به سبب مسیحیت بلکه بخاطر گناهان متداوم مردم آن است. مردم رم بدان جهت مجازات می شدند که مشرک بودند و رب النوع های مختلف را می پرستیدند».[۲]
- «در برخی از کتب تاریخی از جمله تاریخ جهانگشای جوینی، حمله مغول نشانهای از عذاب الهی و نشانهای از قهر خداوند شمرده شده و در این دوره بسیاری از مردم اعتقاد به این داشتند که این قضا و قدر الهی است که اسباب قوت و قدرت لشکر مغول شدهاست».[۳]
[۱] اقبال آشتیانی،عباس،تاریخ ایران، تهران،انتشارات خیام،۱۳۷۵،ص۲۶۳
[۲] رضوی، سید ابوالفضل، فلسفه تاریخ، تهران، پیام نور، ۱۳۹۴،ص۶۸و۶۹
[۳] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول در ایران، امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۹٫ص ۱۹۱