عزیزانی که با من آشنایی دارند می دانند که در نقاط و سطوح مختلفی تحصیل کرده ام و آنچه امروز به عنوان یادداشت خواهم نوشت تجربه چندین ساله من از مراکز گوناگون می باشد و با توجه به این موضوع خواهم نوشت که امروزه در جامعه ی ایران، برخی از افراد، انگشت اتهام فسادهای مالی که از ایشان به دزد یاد می شود را به سوی برخی روحانیون نشانه می روند که در حوزه های علمیه تحصیل کرده اند و از طرفی دیگر، وقتی این قشر را مسئول دزدی های اجتماعی معرفی کرده اند دیگر یاد چندانی از فساد سایر اقشار نمی شود حال اینکه بسیاری(نه همه) از اشخاصی که خود دانشجو بوده یا با دانشجوها در ارتباط بوده اند به خوبی می دانند که فساد فراوانی از سوی برخی(نه همه) اساتید دانشگاه اعم از اخلاقی، مالی و علمی به وقوع می پیوندد آنقدر میزان آن بالا می باشد که فسادی که از سوی برخی روحانیون فاسد به وقوع رسیده به هیچ عنوان قابل مقایسه از حیث کمی با برخی از اساتید دانشگاه نمی باشد البته شاید اگر بخواهیم جنبه کیفی کار که میزان چپاول صورت گرفته از هر دو دسته را ارزیابی کنیم بر اساس اینکه معمولا روحانیت از مقام های کلیدی بیشتری برخوردار می باشند پس در آن بخش بتوانیم استدلال کنیم که حجم چپاول، رغمی بوده که بسیاری از اساتید دانشگاه که تخلف کرده اند را در قبال یک روحانی فاسد قرار دهیم چیزی نخواهد بود، این می تواند تا حدودی سخن درستی باشد.
پس یک بحث چپاول کمی داریم و یک چپاول کیفی.
نکته ای که در باب نبود قطعی یا فقدان حداقلی چپاول کمی در حوزه وجود دارد این است که:
اولا:
ارتقاء رتبه و شأن اساتید حوزه تا کنون، متوقف بر آثار علمی ایشان نبوده(غالبا) به این معنی که هرچه آثار علمی بیشتری به اسم ایشان شود، مزیت و رتبه بالاتری برایشان در نظر گرفته نمی شود( و حتی بسیاری از تدریس های صورت گرفته از سوی کثیری از اساتید حوزه، بدون اخذ وجه و حق الزحمه صورت می گیرد) حال اینکه در دانشگاه این موضوع تقریبا بالعکس است و شاهد این هستیم که برخی اساتید، آثار علمی دانشجویان خود را به نام خود می کنند تا تعداد مقالات و کتب خود را افزایش دهند حال اینکه تمامی زحمات کشیده شده، به توسط دانشجوی بدبخت بوده است و سرقت علمی در دانشگاه به دفعات رخ داده و خواهد داد چراکه گویی در بین برخی از اساتید به یک فرهنگ تبدیل شده است.
ثانیا:
معمولا ارتباط اساتید حوزه با جنس مخالف وجود ندارد یا اگر وجود دارد، بسترهای سوء استفاده استاد مرد از شاگردان زن تقریبا وجود ندارد یا بسیار بسیار محدود است ولی این بستر در دانشگاه به خوبی وجود دارد.
ثالثا:
تا وقتی اساتید حوزه، طعم شیرین قدرت و اعمال نفوذ را به دست نیاورده باشند، معمولا آثاری از آیات و روایات اخلاقی و شرعی در روحیه ایشان مشاهده می شود و اگر به قدرت فراوانی دست پیدا نمایند(در سطوح بالای اجتماعی و سیاسی) آن وقت ممکن است آیات و روایات را نیز به هر نوعی توجیه نموده و به آنها پشت نمایند که ان شا الله شاهد چنین موضوعی نباشیم.
سخن آخر
به هر ترتیب مقوله ی فساد، بحث گسترده ای در میان اقشار مختلف دارد و اختصاص به یکی دوتا جریان خاص که بر سر زبان مردم افتاده است ندارد و اگر می خواهیم کشور را از این وضعیت نجات دهیم می بایست به شکل گسترده، فوری و سازمان یافته با تمامی مراتب فساد مبارزه نماییم(چراکه فساد برخی از افراد و کارکنان دولتی و حکومتی اگرچه کوچک به نظر می رسد اما بارها دیده ایم همین شخص اگر از دستش بر بیاید فسادهای بزرگتری نیز انجام خواهد داد و به قول معروف آب ندیده است والا… بنابراین نباید با فساد کوچک نیز با چشم پوشی برخورد کنیم) و الا روزهای دشوار تری در انتظار کشور قرار خواهد گرفت.