روزنامه شهر آرا، دوشنبه، یک آذر ۱۴۰۰

ادامه یادداشت
اگرچه این بِلاد رویایی در دامان خود، شکوه و عظمت را به بار رساند اما در سرنوشت آن حتمی شده بود تا به شکل دیگری مبدل شود و دوران طلایی ابر شهر نیشابور با عواملی همچون، زلزله های ویرانگر، حمله غُز ها، نزاع پیروان مذاهب دینی و حمله ی مغول ها روز به روز به افول و سقوط خود نزدیکتر شود. به حسب آنچه در حاشیه نسخهای از تاریخ یمینی عنوان شده است، نیشابور هجده بار مورد اصابت زلزله های ویرانگر قرار گرفته اما به سبب اینکه اطلاعات دقیقی از آنها در دسترس نیست و زمان مشخصی را نمی توان در ارتباط با وقوع آنها ذکر نمود تنها به مواردی که با قطعیت بیشتری در کلام مورخین یاد شده است اشاره خواهیم کرد که عبارتند از: زلزله سال ۲۴۲ ق که در گزارش یعقوبی به آن اشاره شده است؛ خبر مستوفی از زلزله سال ۵۴۰ ق؛ اخباری که از وقوع زلزله در سال ۶۰۵ هجری داده که برخی روستاها به یکباره تخریب شدند و جمعیتی بین دو تا ده هزار نفر را به کام مرگ فرو برده است. از این مناطق مورد تخریب به شادیاخ اشاره کرده اند که به شکل کامل ویران شد و پس از مدتی مجددا بازسازی و احیا شد ولی بار دیگر در ۶۶۹ق با زلزله ای سهمگین، نیست و نابود شد. از دیگر وقایعی که در انحطاط این ابر شهر دست داشته است، حمله ی ویرانگر تُرک های غُز در سال ۵۴۸ ق در زمان سلطان سنجر بود که در این حادثه نیشابور آنچنان در هم کوبیده شد که شهر به زمینی هموار تبدیل شده بود و کوچک و بزرگ شهر را کُشته و شهر را آتش زدند و پس از آن نیز حداقل دو بار دیگر به این شهر حمله کردند. راوندی که از مورخین قرن ششم می باشد پیرامون فجایع پیش آمده از این حملات می نویسد:« در نیشابور چندان خَلق را در مسجد کشتند که کشتگان در میان خون ناپیدا شدند.پس از آن مسجد بزرگ مطرز را شبانه آتش زدند تا در پرتو نور آن، شهر را غارت کنند». پس از این وقایع، نزاع های مذهبی که علی الخصوص در میان حنفیان و شافعی ها نمایان شده بود زمینه ساز گسست درونی نیشابور بزرگ شد که ثمره ی این نزاع ها را در تخریب اماکن اطراف درگیری و مهاجرت برخی از بزرگان آن دیار به سایر نقاط ایران مشاهده می کنیم. در نهایت شاید مخرب ترین حادثه در تاریخ نیشابور را بتوان در سال ۶۱۸ ق به دست مغول ها معرفی نمود؛ در آنجا که پس از فراز و فرود های فراوان که میان مغول ها و سلطان محمد خوارزمشاه به وجود آمده بود، سپاهیان چنگیز به وسیله ی ادوات نظامی خود از نقاط متعددی دیوارهای شهر را تخریب و حدود ده هزار سرباز مغول تا صبح به خونریزی پرداختند و شهر به شکلی درهم کوبیده شد که اکثر مردم و حیوانات کشته و نیز مناظر، منازل، حصارها با زمین یکسان شد و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و در آن جو کاشته شد. سخن آخر اینکه فارغ از پژوهش های تاریخی و نتایج مترتب بر آن که از مباحث نسبتا تخصصی شمرده می شود، آنچه از تاریخ نیشابور و سایر اَبَر شهرهای جهان می تواند برای عموم انسان ها به یادگار بماند این است که هر میزان قدرت، ثروت و شکوه را برای خود و دیارمان فراهم نماییم باز هر لحظه در خطر سقوط و افول قرار خواهیم داشت که « هیچ گروهی از اجل خود پیشی نمیگیرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد»( حجر/ ۵)