بسیاری از مردم در گفت و گوهای خود به دزدی و ناکارآمدی برخی از مسئولین اشاره کرده و نتایج بخشی از این تفکر را در اجتماعات گوناگون مشاهده می کنیم؛ اما واقعیت این است که این تفکر تنها و تنها بخشی از عوامل وضع موجود می باشد و به غیر از اینها می بایست به عوامل دیگری نیز توجه شود که به عنوان عوامل بالفعل خرابی و فساد در ایران، نقش بسیار پر رنگی از گذشته های دور تا به امروز داشته و دارند.

به زبان ساده و همه فهم:
این عوامل به دو قسم خارجی و داخلی تقسیم می شوند که هریک از آنها بر اساس قدرت و ثروتی که در اختیار دارند می توانند از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار شوند.
در بخش خارجی که بر اساس ایدئولوژی و نیز توانایی مالی و نظامی تقسیم می شوند، صهیونیسم، دُوَل مسیحی و همچنین کمونیستی از بزرگترین عوامل بالفعل خرابی ایران محسوب می شوند.
صهیونیست ها با وجود خانواده هایی نظیر روتشیلد و داشتن قدرت مالی فوق عظیم، پیشرفته ترین تکنولوژی های نظامی، پزشکی و از همه مهمتر ایدئولوژی مخالفت حداکثری با اسلام، در راس این هرم قرار می گیرند.
پس از صهیونیست ها و با چند درجه دشمنی کمتر، دُوَل مسیحی و نیز کمونیستی قرار دارند. مسیحیان از زمان جنگ های صلیبی همواره با دُوَل اسلامی درگیری داشته و در جهت ضعف و کنترل آنها تلاش کرده و خواهند کرد و از سوی دیگر کشورهای کمونیستی نیز با و وجود ایدئولوژی تعریف شده برای خود، تا جایی کشورهای اسلامی را خواهند پذیرفت که با شاخص های حکمرانی ایشان در تضاد قرار نگیرد و همواره از تمامی توان سیاسی- نظامی خود به این منظور بهره گرفته و خواهند گرفت.
در این طبقه دوم هرم می توان از برخی کشورهای اسلامی نیز یاد کرد چراکه زمینه ساز تجاوزهای صهیونیسم، دول مسیحی و کمونیستی شده اند اما به سبب اینکه اختلاف کشورهای اسلامی در اعلی درجه قرار ندارد و تا حدودی قابل رفع می باشد از ذکر ایشان خودداری شد.
اما در پایین این هرم، عوامل داخلی کشور ایران قرار گرفته اند که عبارتند از:
۱/ عناصر نفوذی خارجی که در مناصب حکومتی و دولتی، مشغول به فعالیت می باشند.
۲/ اختلاف مذاهب اسلامی.
۳/ فعالیت گروهک های سازمان یافته که دارای گروه های شبه نظامی و ایدئولوژی مختص به خود می باشند.
۴/ اشغال مناصب حکومتی و دولتی به وسیله برخی مسئولین و کارمندان ناکارآمد و غیر متخصص.
بسیاری از مردم اطلاع ندارند که پیش از انقلاب ۵۷ افرادی که در سطوح بالای تصمیم گیری و اثرگذاری کشور ایران حضور داشته اند، گماشته ی دول بیگانه نظیر روس، انگلیس و ایالات متحده بوده اند که پس از انقراض پهلوی، این دول بیگانه می بایست در صدد جایگزینی افرادی بر می آمدند که وظیفه اجرای دستورات و مصالح آن دولت ها را برعهده داشته باشند و از این رو که انقلاب با اسم اسلامی تشکیل شده بود لازم آمد که این افراد گماشته، در لباس دینداری و مذهب به فعالیت خود مبادرت ورزند و از این روست که مشاهده می کنیم که پس از انقلاب، تصمیمات مخربی از سوی چهره های به اصطلاح دینی یا مقید به دین در سطوح مختلف جامعه به منصه ظهور رسید و اوضاع ایران را به شکل امروزی درآورد.
دیگر از عواملی که هنوز ماشه آن در سطح گسترده ای چکانده نشده اما قدرت تخریب بسیار زیادی به همراه دارد، اختلاف مذاهب اسلامی ساکن در ایران می باشد که توضیح آن بماند برای آینده.
گروهک های سازمان یافته ساکن در ایران و یا مرزهای ایران ( بدون ذکر نام) در حدود یک قرن است که یکی از عوامل دردسر ساز حکومت های ایران بوده اند زیرا بر اساس ایدئولوژی و قدرت نظامی که در اختیار داشته و دارند همواره در جهت مبارزه با حکومت مرکزی فعالیت کرده اند و در نتیجه بخشی از توان نظامی و مالی حکومت های ایران، صرف مبارزه با آنها شده است.
در نهایت می توان اشغال مناصب حکومتی و دولتی به وسیله برخی مسئولین و کارمندان ناکارآمد و غیر متخصص را از بزرگترین عوامل به وجود آمدن وضع امروز ایران برشمرد. افرادی که فاقد کارایی لازم بوده اند به سبب نبود قوانین بازدارنده و پارتی بازی در مشاغلی به ایفای نقش می پردازند که درکی از ماهیت آن مشاغل نداشته(عدم تخصص و عدم کارایی) و نمی توانند خدمت حداکثری را به جامعه ایران داشته باشند و اینان خود یکی از بزرگترین خائنان به کشور عزیزمان ایران می باشند.