قلدری سیاسی در برابر خداوند یعنی در جوامع اسلامی( فرقی نمی کند کدام کشور) مسئولین و کارگزاران آن جامعه به وضع قوانینی روی آورند که یا مخالف قرآن باشد( کما اینکه بر حسب احادیثی که به روایات عرضه مشهورند، روایات هم بجهت تعیین صحت و سقم آنها می بایست به قرآن عرضه شوند) و یا از قرآن قابل اثبات نباشد و یا لا اقل اثبات آن از کتاب الهی شفاف و قطعی نمی باشد زیرا قدر متیقن یک جامعه اسلامی آن است که احکام اساسی آن بر اساس وحی الهی تنظیم شود کما اینکه می فرماید:
« ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»[۱]
و این قوانین می بایست به شکل یقینی مطابق قرآن باشد چراکه خداوند دستور داده تا به چیزهایی عمل نماییم که از یقین نشأت گرفته شده باشند:
« از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن»[۲]
و این وضع قوانین از ظن و گمان پدید نیامده باشد و آنچه را که از روی ظن و گمان پدید آمده را بر مردم تحمیل نکنیم که قرآن می فرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است»[۳]« و بیشتر آنها، جز از گمان و پندارهای بیاساس، پیروی نمیکنند؛ گمان، هرگز انسان را به حق نمیرساند»[۴] « تنها از گمان بیپایه پیروی میکنند با اینکه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیکند»[۵]
آن میزان حلال و حرام که لازم و ضروری بوده را در کلام وحی و دوران حکمرانی رسول الله می توان مشاهده کرد:
« و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است»[۶]« حکم تنها از آن خداست»[۷]
حتی پیامبران اجازه نداشته اند که مردم را مجبور به غیر ما انزل الله نمایند چنانکه در قرآن آمده است:
« اگر او( پیامبر) سخنی دروغ بر ما میبست ما او را با قدرت میگرفتیم سپس رگ قلبش را قطع میکردیم»[۸] « پیامبر وظیفهای جز رسانیدن پیام (الهی) ندارد »[۹]
حال ما بخواهیم از پیش خود به وضع قوانینی دست بزنیم که مردم را نه تنها به دین سوق ندهیم بلکه آنها را از دین زده کنیم چه خواهد شد که پاسخش از آیات پیشین دانسته می شود.
به عبارت ساده و شفاف، اگر قرار بود مردم به غیر از شیوه وحیانی و با زور برخواسته از نظریات شخصی به بهشت برده شوند، خداوند دستور شفاف و روشن به این امر صادر می کرد که چنین نکرده بلکه بارها و بارها پیامبر را امر به داشتن اخلاق خوش و روش صحیح کرده و اینگونه پیامبرش را تربیت کرده تا با اخلاق نیک به دعوت اسلام روی آورد:
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد[۱۰]
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است.[۱۱]
بدی را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده)! ما به آنچه توصیف میکنند آگاهتریم[۱۲]
بنابراین قرار نیست مردم به زور به بهشت برده شوند زیرا اگر چنین قصدی بود خود خداوند چنین می کرد چنانکه در ترجمه آیت الله مکارم از آیه شریفه می خوانیم:
و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدی قرارمیداد (و همه را به اجبار وادار به ایمان میکرد؛ امّا ایمان اجباری فایدهای ندارد)[۱۳]
[۱] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(نساء، ۵۹)
[۲] وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ( اسرا، ۳۶)
[۳] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ (حجرات، ۱۲)
[۴] وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا( یونس، ۳۶)
[۵] إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا( نجم، ۲۸)
[۶] وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ( نحل، ۸۹)
[۷] إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ( یوسف، ۴۰)
[۸] وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ- لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ- ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ( الحاقه، ۴۴-۴۶)
[۹] مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ( مائده، ۹۹/ نور، ۵۴/ عنکبوت، ۱۸)
[۱۰] فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ(آل عمران، ۱۵۹)
[۱۱] ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ(نحل، ۱۲۵)
[۱۲] ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ(مومن، ۹۶)
[۱۳] وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً( نحل، ۹۳)