گذری بر مرگ یکی از چهره های خیانتکار به ایران، پروژه ترور اتابک
روزنامه شهرآرا، سه شنبه، ۱۴۰۱/۶/۸
ادامه :
اما با روی کار آمدن محمدعلی شاه، اتابک برای احراز پست نخستوزیری انتخاب و به تهران دعوت شد و او که در اروپا اقامت داشت، در نهایت وارد بندر انزلی شد. زنگ نخستین مخالفت جدی با وی( در زمان شاه جدید) در هنگام ورود به ایران به صدا در آمد که مشروطه خواهان و مجاهدین گیلان مانع از پیاده شدن وی شدند ولی با مکاتباتی که با مجلس صورت گرفت اجازه ورود او به خاک ایران داده شد و پس از ورود به ایران و حضور در مجلس به ایراد سخنرانی و معرفی کابینه پرداخت. اتابک مدتی در لباس دوستی با مشروطیت سپری کرد اما پس از مدتی تمایلات سابق وی به استبداد نمایان شد و سبب گردید تا مشروطه خواهان به افکار او در ضدیت با مشروطه پی ببرند.
جمعی از بزرگان و فعالین مشروطیت از جمله سیدجمال الدین واعظ اصفهانی، حیدر خان عمو اوغلی، ملک المتکلمین و صوراسرافیل پس از اینکه نتوانستند با میرزا علی اصغر اتابک به تفاهم برسند، تصمیم گرفتند که برای اتمام حجت، میرزا صادق طاهباز( دکتر رحیم زاده) را برای گفت و گو با اتابک به عمارت صدارت بفرستند. پس از ماجراهایی که در جریان این ملاقات پیش آمد، طاهباز به اتابک می گوید:« من مأمورم عرض کنم که شما هرچه وعده فرموده اید عملی نشده. بعد از آمدن شما، مملکت یکپارچه آتش شده است. در عراق( اراک) حاج آقا محسن، در شیراز قوام الملک، در قم متولی، در ماکو اقبال السلطنه ماکوئی، به پشت گرمی شما به مال و جان و ناموس مردم تجاوز نموده اند و حضرت اشرف در عوض جلوگیری، آنها را تقویت می کنید.» اتابک در پاسخ بیان داشت که شما حق دخالت در این مسائل را ندارید اما طاهباز به وی خاطر نشان شد که« من یکی از افراد این مملکتم و مشروطیت و قوانین آن اجازه مداخله را می دهد، وانگهی من از طرف جمعیتی آمده ام و عقاید آنها را ابلاغ کردم. بهتر است استعفا بدهید هم خودتان و هم مردم را راحت کنید… به شما خواهند فهماند که ما حق مداخله داریم؛ تامل کنید.» در نتیجه این گفت و گو و گزارشی که به کمیته مربوطه ارسال شد، تصمیم بر ترور اتابک گرفته می شود که در نهایت قرعه به« عباس آقا حاجی محمدزاده صراف تبریزی» می رسد تا برای این عمل اقدام کند. در خاطرات حیدرخان عمو اوغلی پیرامون چگونگی ترور اتابک آمده است« فردا پارلمان رفته بلیطی برای عباس آقا گرفته شد که در جزء تماشاچیان به پارلمان رفت ولی ما در حیاط و در مجلس راه رفته صحبت می کردیم. دو ساعت و نیم از شب، اتابک بیرون آمده با سید عبدالله مجتهد صحبت کنان به طرف در می آمدند.» در نهایت سید عبدالله از اتابک فاصله گرفت و در نزدیکی در مجلس، عباس آقا وارد عمل می شود و اتابک را ترور می کند و در حالی که سعی داشت از صحنه متواری شود بنا به اقوالی در آنجا که راه فرار را بر خود مسدود می بیند به خود شلیک می کند و در آنجا جان می دهد. در ۸ شهریور ۱۲۸۶ش که اتابک ترور شد معاهده سنپترزبورگ که به موجب آن ایران در میان امپراتوری های روسیه و بریتانیا تجزیه شده بود امضا گردید.
ادوارد برون از قول یک خبرنگار در باب تأثیر ترور اتابک بر جریانات سیاسی ایران می نویسد« اراده ای تسلیم ناپذیر در کار است که ایرانیان حاضر شده اند هر وزیری که دسایسی بر ضد آزادی تازه به دست آورده شان بنماید از میانش بردارند. من همیشه از تصویب جنایت سیاسی بیزار هستم ولی از اینکه این قتل بی اندازه به نفع نهضت اصلاح طلبانه بوده، تشخیص دیگری غیر ممکن است. از آن پس، دیگر کسی جرئت آشکاری در مخالفت با مجلس نکرد و بالاخره مجلس توانست به انجام کارهای سودمندی دست بزند.»
منابع:
قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان ص۵۳، بازخوانی زندگانی حیدرخان عمو اوغلی ص۶۱-۶۶، کتاب آبی ج۱ ص۶۰ و ۶۱، زندگانی ملک المتکلمین، ص۲۲۰ ، انقلاب ایران ص۱۴۸،خاطرات حیدر خان عمو اوغلی ص۳۳