عارف قزوینی و حیدرخان عمو اوغلی، رابطه صمیمی و دوستانه ای داشتند که در کتاب« بازخوانی زندگانی حیدرخان عمو اوغلی» به آن اشاره کرده ام. از همین جهت بود که عارف قزوینی یکی از زیبا ترین تصنیف های خود به نام« از خون جوانان وطن لاله دمیده» را تقدیم به حیدرخان کرد و در توضیح این تصنیف[۱]که هفتمین و معروف ترین تصنیف از سروده های وی می باشد می نویسد:
این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شدهاست. بواسطه عشقی که حیدر خان عمو اوغلی بدان داشت، میل دارم این تصنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد.[۲]
پخش آنلاین و دانلود تصنیف مذکور با صدای سالار عقیلی
پخش آنلاین و دانلود تصنیف مذکور با صدای استاد شجریان
بند یک
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین داری نه آیین داری ای چرخ
بند دو
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین داری نه آیین داری ای چرخ
بند سه
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند چهار
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست بهسر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند پنج
از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی گرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند شش
عارف ز ازل، تکیه بر ایام ندادهاست
جز جام، به کس دست، چو خیام ندادهاست
دل جز بهسر زلف دلارام ندادهاست
صد زندگی ننگ بیک نام ندادهاست
چه کجرفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
[۱]این تصنیف با نام های« راز دل» و« هنگام می» نیز شناخته می شود.
[۲]دیوان میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی،بخش تصنیف های عارف، ص۱۴