بسیاری از کسانی که در ادوار گذشته زندگی نکرده اند، همیشه آرزوی آن ایام را دارند که چرا ما در آن زمان به دنیا نیامده ایم و برخی سوال های دیگر از این دست. نکته مهمی که در این نوع آرزوها وجود دارد این است که بسیاری از افراد تنها بخش های کوچکی از داستان های روزگاران پیشین را شنیده اند( از سختی های آن بی اطلاع یا کم اطلاع اند) که البته بسیاری از این داستان ها نیز واقعیت ندارد. آنچه بیشتر می تواند واقعیت داشته باشد، اسناد و مدارک باقی مانده از هر دوران است و اکنون صفحات یکی از کتاب های درسی دوران رضاشاه که برای دختران تهیه شده است را خواهید دید.

شاید کسانی که سنشان به مدارس دوره رضاشاه نرسد و علاقه ای به وی دارند با خودشان تصور می کنند که اگر ما در آن ایام بودیم، آزاد و رها از این ایدئولوژی مذهبی بودیم و کسی ما را مجبور به آموختن این مسائل نمی کرد و… اما در ادامه خواهید دید که تنها در چند صفحه از کتاب سال پنجم ابتدایی دختران، بخشی از همین مسائلی که امروزه آموزش داده می شود را آموزش می دیدند.

غرض من این است که خودتان را با داستان هایی که از گذشته ها شنیده اید نرنجانید بلکه:

به جای آنکه با بخشی از داستان های ایام گذشته، تمام حال زندگی خود را خراب کنیم، برویم و با مطالعه دقیق منابع گذشته و تلاش فراوان، حال امروز و فردای خود و کشورمان را تغییر مفید و سازنده دهیم.

کتاب پنجم ابتدایی/ سال ۱۳۱۶ شمسی