بر طبق نقلی تاریخ تولد حیدرخان عمو اوغلی مصادف با ۳۰ آذر ۱۲۵۹ش( ۲۰ دسامبر ۱۸۸۰م[۱]) بوده و به مناسبت سالگرد ولادت وی نگاهی به شخصیت این رهبر و مبارز انقلاب مشروطة ایران در لسان دیگران خواهیم انداخت که در ابتدای کتاب« بازخوانی زندگانی حیدرخان عمو اوغلی» اثر اینجانب نیز موجود است.
کریم طاهر زاده بهزاد[۲]:
حیدرخان نفوذ روحی فوق العاده داشت تا آنجا که هرکس را با ادای چند جمله، مجذوب و منقلب می نمود… حیدرخان مرد صریح اللهجه و رشید و میهن پرست بود و حافظه قوی و هوش سرشار و بیانی سحرآمیز داشت. عزم و اراده حیدرخان وِرد زبانها بود و هرکس نام او را می شنید لرزه بر اندامش می افتاد، ولی وقتی که با او رو به رو می شد یک مرد متواضع و بذله گو و شیرین صحبت و خوش سیما را مشاهده می کرد و نسبت به او ارادت می رساند. حیدرخان به پول و مقام اعتنا نداشت و دنیا را از دریچه استغنا می نگریست. تنها ایده آل او اصلاح اوضاع تاسف آور ایران بود[۳].
علامه قزوینی:
من در هر دو شهر مزبور[ پاریس و برلین] او را دیده بودم. مردی بود بسیار شجاع، فوق العاده با تهور و پُر دل و بی ترس و بی باک و جانش را به تعبیر معروف همیشه در کف دست داشت و از مواجهه با خطر و خوض در مهالک بلکه از مرگ رویاروی به هیچ وجه روی نمی تافت و مخاطرات عظیمه را گوئی از جان و دل طلب می کرد[۴].
محمدعلی جمال زاده[۵]:
مردی رشید و جوانمرد و لوطی صفت و از زندگی و وقایع نترس و جسور و ظاهرا آرام و خندان و شوخ شناختم که به ایران عشق سرشاری داشت و از حقه بازی های سیاسی سخت متنفر بود، و از گفتن حقایق با آنها و در حق آنها و حتی در حضورشان إبا و امتناعی نداشت. خدا او را بیامرزد…جوانان وطن پرست و فدایی را بلد بود مجذوب و مطیع خود بسازد و می دانست چگونه باید با آنها رفتار نماید که مطیع و منقادش باشند و چون به پول اهمیتی نمی داد و به دیگران می رسانید این نیز خود بیشتر جوانان را به او علاقه مند می ساخت[۶].
دکتر سلام الله جاوید[۷]:
حیدر عمو اوغلی از پیشتازان آزادی ایران، از پیشقدمان جنبش خلق، از دلاوران طبقه محروم ایران است. از جوانی پا به معرکه می گذارد، می داند چه می کند و چه باید بکند. هدف خود را از دیده دور نمی دارد با دشمن نمی سازد و دل سرد نمی شود، انزوا نمی گزیند، پیش می رود، از پس خود نمی نگرد…[۸]
عارف قزوینی:
شخص بزرگی و چکیده انقلاب بود[۹].
کاظم شاهرخی[۱۰]:
حیدر عمو اوغلی همان است که تاریخ مشروطه ایران، او را مانند برلیانت ذی قیمت در فرق خود نشان می دهد…معلومات حزبی و دور اندیشی و سواد سیاسی او بر اقران و امثالش[۱۱] میچربید، مردی بود به تمام معنی روشن، مدبر، خردمند، مآل بین، مصمم. در اطراف کاری که لازم بود انجام شود درست فکر می کرد، سود و زیان آن را می سنجید و سپس بلافاصله قدم پیش می نهاد[۱۲].
علیزاده [۱۳]:
در تاریخ انقلاب مشروطه ایران اگر به دیده انصاف بنگریم، مرحوم عمو اوغلی فاضل ترین، رشیدترین و پاکدامن ترین سران انقلاب ایران محسوب می شود و اگر یک روز ملت ایران مثل سایر ملل از خادمین خود قدرشناسی نماید جا دارد مرحوم عمو اوغلی را در ردیف اول قرار داده مجسمه آن مرحوم را در ردیف صنیع الدوله، حاج میرزا ابراهیم، خیابانی، ستارخان و امثال او در مقابل مجلس شورای ملی نصب نماید[۱۴].
نریمان حسن زاده[۱۵]:
خدمات حیدر عمو اوغلو در شکل دهی کمک به انقلاب ایران، ایجاد دسته های فدایی در ایران، مسلح کردن فداییان، شرکت در جنگ های تهران و تبریز، در آزاد کردن خوی و مرند و رهبری در برپایی حکومت انقلابی، فراموش نشدنی است[۱۶].
رحیم رئیس نیا [۱۷]:
حیدر عمو اوغلی، انقلابی نستوه، یکی از فعال ترین عناصر ارتباط بین سوسیال- دموکرات های قفقاز و روسیه و کارآمدترین سازمان بخش حوزه های اجتماعیون عامیون ایران بود…از دوران تحصیل خود در تفلیس با آرمان سوسیال – دموکراسی آشنا شد و به مطالعات دامنه داری در فلسفه و ادبیات انقلابی پرداخت و با شرکت در جنبش های کارگری قفقاز، تجارب عملی گران بهایی در زمینه سازماندهی و فعالیت حزبی به دست آورد[۱۸].
عبدالحسن نوائی[۱۹]:
مرحوم عمو اوغلی مردی متدین، انقلابی و فعال بود و از این لحاظ در میان کلیه آزادیخواهان ایران نظیر نداشت. زندگانی او سراسر در خطرات گذشت ولی او هرگز نهراسید و از روز نخست برای یک هدف مقدس یعنی نبرد با استبداد و ظلم و کمک به مردم ستم کش و ظلم دیده مبارزه کرد و سرانجام نیز در راه این منظور جان سپرد[۲۰].
نیکوست شعر« وطن» از سرودهای دکتر سید علی شایگان(۱۲۸۱-۱۳۶۰ش) را که در سال ۱۳۰۴ش در مجله« ایرانشهر» چاپ گردیده بود را به یاد تمام مبارزان راه آزادی و سربلندی ایران درج نماییم که در بخشی از آن آمده بود:
ولي فردا كه فكرت باز تر شد *** از اوضاع زمانه با خبر شد
به مكتب رفتي و استاد ديدي *** بيانات معلم را شنيدي
تو را آموزگاران خردمند *** بياموزند صدها پند و حكمت
بگويندت مَرارتهاي اَجداد *** چگونه كَرد اين كاشانه آباد
اگر بيني كنار جويباري *** گلي زيبا فراز شاخساري
نشاني از دل خونين آنهاست *** كه چون خون سياوش پاي برجاست
چنين شد خون بهاي آن دليران *** به يك جا جمع و نامش گشت ايران
[۱] مجله دنیا، سال یازدهم، شماره۴، ص۸۹
[۲] مهندس، معمار، عضو اجتماعیون عامیون و از مبارزین مشروطه بود.
[۳] قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، ص۴۳۷ و ۴۴۱
[۴] مجله یادگار، سال سوم، شماره پنجم، ص ۴۰
[۵] نویسنده، مترجم و فعال سیاسی که با حیدرخان نیز مراوده داشت.
[۶] چکیده انقلاب حیدرخان عمو اوغلی، ص۲۷۲ و ۲۷۳
[۷] ایشان که سابقا به مدادزاده مشهور بود پس از آشنایی با حیدرخان، عضو حزب عدالت شد. در سال ۱۹۱۶ نخستین گروه دانشجویان ایرانی باکو را تشکیل داد.
[۸] دو قهرمان آزادی، ص۴۵
[۹] دیوان عارف قزوینی، ص۱۰۵
[۱۰] کاظم شاهرخی که سابقا با نام امیرزاده شناخته شده بود از اعضای حزب که با حیدرخان نیز مراوده داشته است.
[۱۱] در متن اصلی واژه امثالت آمده
[۱۲] آزاده گمنام، ۹۳
[۱۳] او یکی از مبارزین مشروطه بوده است.
[۱۴] دو قهرمان آزادی، ص۴۱
[۱۵] نویسنده و شاعر آذربایجانی.
[۱۶] ستارخان و جنبش آذربایجان، ص۱۰۶
[۱۷] نویسنده، مترجم و تاریخ نگار.
[۱۸] عزیر و دو انقلاب، ص ۷۱
[۱۹] نویسنده، تاریخ نگار، نسخه شناس و از چهره های ماندگار ایران در سال ۱۳۸۳٫
[۲۰] مجله یادگار، ورقی از تاریخ مشروطه، شماره اول و دوم، ص۵۸