معمولا وقتی از سلاطین قدیم ایران سخن می گوییم یادی از وضعیت اسفناک مردم آن روزگار نمی شود که با چه کاستی هایی در حوزه معیشت، درمان، عدالت و… مواجه بوده اند و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده اند چراکه برای اکثر مردم هیچ اهمیتی ندارد که وضعیت اقتصادی در قرن های گذشته چگونه بوده و در عوض و معمولا از تنها چیزهایی که امروزه در خاطر مردم عزیزمان باقی مانده، مقدار فتوحات و گسترش مرزهایی است که توانسته اند کسب نمایند( مثل نادرشاه و ثروتی که از هند به ایران منتقل کرد) و یا احیانا در برخی قراردادها، مرزهایی که از ایران کاسته شد( مثل واگذاری بخشی از ایران در زمان قاجار و پهلوی).

    همین مسئله شاید برای مردمان یک قرن آینده( و بیشتر از آن) هم پیش بیاید. در آن لحظاتی که تقریبا هیچ یک از نسل امروز ما درگیر مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیست چراکه در زیر خاک ها دفن شده ایم.

    احتمالا این مسئله برای آیندگان پیش خواهد آمد که از این روزهای زندگی ما مسائل ناچیزی برایشان مهم است و در آن لحظات آیا به این می اندیشند که مرزهای ایران در این حکومت به کجا رسید و چه نفوذی در دنیا داشته؟

    اگر طبق آنچه در رسانه های غربی گفته می شود، در تاریخ ثبت شود که دامنه نفوذ نظامی ایران در سال ۱۴۰۲ شمسی به اروپا و مرزهای آفریقا رسید( و این حداقل ماجرا باشد و برخی نقاط دیگر را هم به آن اضافه کنند)و معیار نیک و بد حُکام گذشته و قضاوت آنها، فتوحات نظامی و گسترش مرزها باشد، به نظرتان مردم یک قرن دیگر به امروز ایران( مثل بسیاری از مردم امروز که به نادرشاه افتخار می کنند) افتخار خواهند کرد؟

اگر پاسخ شما به پرسش بالا مثبت باشد شاید بتوان گفت که لازم است مردم به همین وضع فعلی با تمام کاستی ها و فراز نشیب های آن افتخار نمایند( حتی آن را تقویت نمایند) و سعی کنند نام ایران امروز را در تاریخ و برای آیندگان، درخشان جلوه دهند چراکه قدرت امروزی را در پس از افشاریه در هیچ دوره ای( زندیه، قاجاریه، پهلوی) نداشته ایم و در غیر این صورت که پاسختان منفی باشد می بایست از این به بعد، هرگاه نام سلاطین گذشته به گوشمان می رسد یاد مشکلات مردمان کوچه و خیابان آن روزگار هم در ذهنمان تداعی شود تا بی جهت از سلاطین گذشته حمایت نکنیم.

    توضیح: در نقشه ذیل، نقاط قرمز و زرد، از جمله مناطقی است که گفته می شود ایران در آنجا نفوذ نظامی دارد.