ماوراءالطبیعه

نقد و تذکر در خصوص برنامه زندگی پس از زندگی

8 آوریل 2024

جناب آقای جبلی(رئیس سازمان صدا و سیما) و جناب آقای عباس موزون

سلام علیکم

در خصوص برنامه «زندگی پس از زندگی» تاریخ  19 فروردین ۱۴۰۳ لازم دانستم تا نکاتی را خدمتتان عرض کنم. البته تعدادی از قسمت های این مجموعه را که تا به حال مشاهده کرده ام، در کل مناسب بوده و در کنار هر کار خوبی، مشکلات و انحرافاتی هم وجود خواهد داشت.

    اینکه شخصی با هر اعتقادی حتی در رد خداوند و تمامی جزئیات دین مطالبی را عنوان کند، اظهار نظر شخصی نموده و می تواند به سراغ منابع برود و در نهایت یا این شبهاتش بر طرف می شود یا نمی شود… و در اینباره حرفی ندارم اما اینکه شخصی بیاید در تلویزیون و به اسم تجربه های نزدیک به مرگ یا تجربه عرفانی یا هر چیز دیگری بر خلاف وحی الهی مطالبی را ارائه نماید و نوعی جلوه کند تا مردم، سخنانش را حمل بر واقعیت دین خداوند بکنند این مسئله به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد شد و نه تنها مهمانان این برنامه بلکه به علمایی که در پوشش دین و بر خلاف وحی الهی نیز سخنانی را عرضه می کنند نقد و برخورد جدی داشته ایم و خواهیم داشت( سابقا کتابها و یادداشت هایی نیز در این خصوص ارائه کرده ام). اگر قرار باشد این رویه از صدا و سیما ادامه پیدا نماید شک نکنید که حکم توقیف و ممنوعیت این برنامه صادر خواهد شد.

    اگر بنای به این ادعاها باشد، هیچ شخصی در دنیا به اندازه بنده توانایی بیان این این قبیل ادعاهای مرتبط با ماوراء الطبیعه را ندارد چراکه از حیث نظری و آزمایشگاهی در این زمینه فعالیت داشته ام و کارهای متعددی را در سال های گذشته ارائه کرده ام و هرگاه مدعیان عرفان غیر وحیانی می گویند: استاد ما فلان چیز را دیده یا شنیده به ایشان می گویم« آنچه را استاد تو دیده من هم دیده ام و آنچه را هم که ندیده من دیده ام». پس صِرف ادعا، میزان تشخیص حق و باطل نیست و به این منظور تنها می بایست به «وحی الهی» مراجعه نمود تا مدعیان صادق از کاذب، مشخص شوند.

در نهایت اینکه واقعیت ادعاهای مهمان این برنامه چیست، بحث دیگری است که به آن نمی پردازم و قصد عنوان کردن برخی ایرادات بی خودی که افراد و کارشناسان به این برنامه گرفته اند را هم ندارم.

اگرچه معمولا به اظهارات و ادعاهای دیگران پاسخی نمی دهم اما به سبب انحرافی که ممکن است در این زمینه ایجاد شود ضروری دانستم تا نکاتی را بیان نمایم.

نمونه ای از ادعاهای مهمان برنامه

۱) ادعای مهمان در دقیقه ۱۷:۲۸: جاهایی بود من فکر کرده بودم، حتی عمل نکرده بودم، ولی برای فکرمم باید جواب پس میدادم… ایناها را هم باید فشار و عذابش را می فهمیدم

  • پاسخ به ادعا: اینکه سوء ظن در قرآن عمل نکوهیده ای به شمار رفته است سخن صحیحی است چنانکه خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ[۱]. یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها(سوء ظن ها) بپرهیزید چراکه برخی از گمان ها گناه است.لکن سخن در این است که بسیاری از افکار انسان ها اختیاری نیست و انسان هرگاه با مسئله ای رو به رو می شود، ممکن است ذهنش به مسائل مختلفی سوق داده شود که برخی درست و برخی غلط باشد( حتی در هنگام نماز خواندن و مناجات با خدا هم اکثر افراد ذهنشان متوجه خداوند نمی شود چه رسد امور روزانه که ذهن به هر جایی می رود). از این رو پروردگار آنچه را که در حد توانایی انسان نیست، مجازاتی هم برایش در نظر نگرفته و می فرماید: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا[۲] / لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا[۳] یعنی خداوند هیچکس را به مقدار توانایی، تکلیف نکرده. مفاد این آیات کُلیّت قاعده ای را تشکیل داده که خداوند انسان را تکلیف ما لا یطاق یا چیزی که در توانش نیست نخواهد کرد و این مسئله را در سایر آیات نیز می توان مشاهده نمود.به این سبب که بسیاری از افکار، تحت فرمان مغز و اراده نیستند و ممکن است از دست انسان خارج باشند این ایه را به این نحو معنا کرده اند که از عمل به مصادیق ظن بپرهیزید مثلا هرگاه سوء ظنی به شخص محترمی پیدا کردید، از اتهام زدن به وی بپرهیزید تا دلیل و بَیّنه قطعی بدست آید.

مهمان برنامه همین بحث افکار منفی را در دقیقه ۲۶:۴۰ هم تکرار می کند.

۲)در دقیقه ۲۴:۴۷ مدعی است که مادرش چند میوه را شسته و برای مهمانشان گذاشته و «مهمان برنامه» خبر نداشته که میوه ها را برای آن فرد، داخل ظرف گذاشته اند لذا از آن میوه ها برداشته و خورده و برای این کارش باید پاسخ گو می بوده و به وی گفته اند چرا میوه ها را خوردی؟ تو بچه نبودی.

  • پاسخ به ادعا: اگرچه مادرش به نیت مهمانِ خانه شسته و گذاشته اما آن مهمان که مالکِ میوه ها نبوده تا فرد مدعی در این برنامه بخواهد پاسخگو باشد. مالک میوه ها اعضای خانواده این فرد مدعی بوده اند و لذا در خوردن میوه ها تا ممنوعیتی وارد نشده باشد، نسبت به کسی پاسخگو نخواهند بود و قواعد و روایات متعددی گواه بر این است نظیر روایت معروف:« كُلُّ شَيْءٍ هُوَ لَكَ حَلاَلٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ…[۴]» یعنی هر چیزی بر تو حلال است تا وقتی که بدانی آن چیز حرام است…

۳) ادعای مهمان در دقیقه ۲۸:۴۰ این است که وی برنجی را خریداری کرده که قیمت برنج، دست فروشنده نبوده و به مقدار خیلی کمتری به مهمان برنامه فروخته بود و ظاهرا برنج ها مال شخص دیگری بوده و این ماجرا بر ذمه وی آمده.

  • پاسخ به ادعا: نهایت چیزی که بشود تصور نمود تا مهمان برنامه پاسخ گو باشد بر فرضی است که کسی قائل شود معامله، غرری بوده است و مهمان برنامه هم با عِلم به قیمت واقعی، فروشنده را فریب داده باشد و مشمول این آیه شود:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ»[۵] یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید اموال یکدیگر را به ناحق و باطل نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام شود. اما در اظهارات این شخص در این برنامه چنین مطلبی ارائه نشد که من علم به قیمت واقعی داشته ام و فروشنده را فریب داده ام.حتی اگر فرض کنیم بخاطر اینکه برنج ها از آن دیگری بوده است و این فرد نادانسته آنها را خریده هم مجازاتی ندارد چراکه علم به آن نداشته و خداوند می فرماید: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[۶]. یعنی هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد.

۴) مهمان در دقیقه ۲۹:۲۰ و در ادامه این داستان می گوید فروشنده برنج او را به منطقه خودشان کشانده تا سوار ماشین شود و راننده آن ماشین کرایه بیشتری بگیرد و به فروشنده برنج بدهد تا جبران حق زائل شده اش( ما به التفاوت برنج مذکور) بشود:

  • پاسخ به ادعا: اولا اگر واقعا حقی بر ذمه خریدار بوده( که این برای ما ثابت نشده)، فروشنده حقش را به شکل بدی اخذ نکرده؛ ثانیا می گوید در آن عالَم دیده است که چه میزان می تواند حق از راننده بگیرد و به خاطر فریبی که راننده به وی داده و مبلغی را از مهمان برنامه اخذ کرده است سبب شده که تا الان بتواند هر اندازه ای که می خواهد از خوبی هایش بردارد که رضایت بدهد حال آنکه نه در دنیا حق این را دارد که هرچقدر می خواهد بستاند و نه در آخرت چنین است که خداوند بیشتر از میزان گناه، عذاب دهد( مگر در شرایط استثنایی که مثلا عمل حرامی را پایه گذاری کرده باشد و دیگران هم آن عمل را انجام دهند).

در اینکه در دنیا نمی تواند هرچقدر می خواهد بگیرد تا راضی شود به این سبب است که پروردگار در آیه قصاص و آیات دیگر دستور به عدم تجاوز از حد هر چیز داده حتی در مورد جنگ و مبارزه هم دستور به رعایت اعتدال داده:« وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»[۷]. در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید و[ اما] از حد تجاوز نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد.

در آخرت هم این چنین نیست زیرا پروردگار می فرماید:« مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»[۸] کسی که کار نیکی انجام دهد پاداشش بهتر از آن است و کسانی که کار بد انجام دهند مجازاتشان بیشتر از (مقدار) اعمالشان نخواهد بود.

۵) مهمان در دقیقه ۳۵:۴۸ به بعد می گوید از در خانه که بیرون می آمد، حواسش نبوده و نوک انگشت های پایش به پایین چهارچوب در گیر کرده بود و درد آمده بود و او هم به درد اهمیتی نداده بود. آنجا این انگشت وایساده بود می گفت: چیشد؟ اینجا دردی که تو می کشیدی تو نمی کشیدی، من بودم اذیت می شدم، من آسیب دیده بودم. هیچ برات مهم نبودم؟ همونجا می آمدم( آن لحظه که این ماجرا تکرار شده بود) دوباره تکرارش می کردم. اظهار داشته: ببخشید، معذرت می خوام.

  • پاسخ به ادعا: با اینکه مالک حقیقی اشیاء، خداوند متعال است و ما نمی توانیم به زن، بچه، زیر دستان و حتی به بدن و اموال خودمان آسیب بزنیم و از حد تجاوز نماییم سخن صحیحی است؛ اما پروردگار برای این شرایط که الف) ضرر و آسیبی به دیگران وارد نشده باشد؛ ب) حقوق خداوند را زائل نکرده باشد؛ ج) و عمدا هم به خودمان آسیب نزده باشیم، مجازاتی در نظر نگرفته است و آیه که می فرماید:« الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»[۹] ادامه آیاتی است( از آیه ۶۰ به بعد) که در رابطه با تبعیت از شیطان و سزای جهنمی ها در دوزخ سخن می گوید.

۶) در ادامه این داستان و در دقیقه ۳۶:۵۰ به بعد مدعی می شود در آنجا دیده که وقتی از منزلش بیرون آمده و هوا سرد بوده و خودش را نپوشانده است سبب شده بود تا پوست بدنش از سرمایی که احساس کرده بود،( پوست صورتش ظاهرا ابراز داشته) چرا از خودت مواظبت نکردی؟ تو که می دانستی داری به سرما می روی.

  • پاسخ به ادعا: این مقدار بسیار اندک از توجه نکردن به بدن و به مشقت افتادن که در عُرف، آسیب به بدن محسوب نمی شود، بخشیده شده است و اتفاقا همیشه نباید بدن را در راحتی و شرایط ۱۰۰% مساعد نگاه داشت تا روح و بدن به راحتی خو نگیرند. در زندگی پیامبر اکرم و حضرت علی نمونه های آن مشاهده می شود چنانکه در روایتی از حضرت رسول خطاب به اباذر آمده است: «يَا أَبَا ذَرٍّ، اِلْبَسِ اَلْخَشِنَ مِنَ اَللِّبَاسِ وَ اَلصَّفِيقَ مِنَ اَلثِّيَابِ لِئَلاَّ يَجِدَ اَلْفَخْرُ فِيكَ مَسْلَكاً»[۱۰]. اى اباذر جامه‌هاى زبر و ضخيم بپوش تا فخر در تو راهى نيابد.  

سخن آخر:

خداوند دین ساده ای آورده و از فشار آوردن بر مردمان اجتناب نموده( مگر برخی مدعیان به ظاهر مسلمانِ عالِم نما که دین را برای مردم سخت و دشوار کرده اند) چراکه انسان از حیث بدنی و فکری ضعیف است و این مسئله در اصطلاح به شریعت «سهله و سمحه» معروف است که روایات و آیات متعددی در این زمینه وارد شده نظیر:

يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا[۱۱]

خداوند می خواهد کار بر شما سبک شود و انسان ضعیف آفریده شده.

يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ[۱۲]

خداوند آسانی و راحتی شما را می خواهد نه سختی و مشقت شما را

مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ[۱۳]

خداوند نمی خواهد[ با احکام] بر شما سختی و دشواری قرار دهد

بر فرض آنکه مهمان برنامه در جایگاه حساب و کتاب الهی قرار گرفته باشد، در یک فرض ممکن است ادعاهای وی صحیح باشد و آن اینکه این شخص تابع هیچ دینی که در قرآن آمده ( اسلام، مسیحیت، زرتشت و…) نبوده باشد و لا مذهب به گذارن زندگی پرداخته باشد و در آنجا هم بی حساب و کتاب به اعمال وی رسیدگی شده باشد.

برای شیطان همین مقدار کافیست که تعدادی بیننده تلویزیونی این قبیل سخنان را مشاهده کنند و باور نمایند؛ چراکه هر میزان انحراف از آیات قرآن نیز برایش غنیمت است. چه بسیار مسلمانانی( در عرصه دین، سیاست و…) که در طول تاریخ با همین قبیل سخنان به انحراف کشیده شده اند و ادعاهایی کرده اند که بر خلاف آیات شریفه قرآن است.

ما اگر نتوانیم تا همین مقدار کم هم از آیات چیزی بفهمیم و هرکسی بیاید مدعی شود که من از عالم ماورا الطبیعه چیزهایی دیدم و فهمیدم که شما نمی فهمید پس می بایست:

  • اولا کلا قرآن را ببوسیم و بگذاریم کنار و هر روز منتظر اظهار نظر افراد مختلف و تفسیر ایشان از آیات باشیم
  • ثانیا رسالت آمدن پیامبران را هم منکر شویم و بگوییم خودمان هرچه در خواب و بیداری و … به ذهنمان رسید عمل کنیم و آمدن آنها هیچ فایده ای نداشته و نتوانسته اند ما را از دستورات خداوند آگاه نمایند.
  • ثالثا گفته شود خداوند هم عادل نیست چراکه هیچ نقشه راهی برای ما ارائه نکرده و بعد ما را برای چیزی که تکلیف نداشته ایم و به ما نگفته مورد پرسش و پاسخ و مجازات و… قرار می دهد.

[۱] حجرات، ۱۲

[۲] بقره، ۲۸۶

[۳] طلاق، ۷

[۴] الکافی، ج۵، ص۳۱۳

[۵] نساء، ۲۹

[۶] فاطر، ۱۸

[۷] بقره، ۱۹۰

[۸] قصص، ۸۴

[۹] یس، ۶۵

[۱۰] امالی طوسی، ج۱، ص۵۲۵

[۱۱] نساء ۲۸

[۱۲] بقره، ۱۸۵

[۱۳] مائده، ۶

سینا صابری